ضمیر ناخوداگاه

باور و قدرتمندترین تکنیک برای از بین بردن افکار محدود کننده!

بدون دیدگاه

باورها نسبت به آنچه که در زندگی میبینیم، بسیار  قدرتمندتر هستند. ذهن دائماً به جستجوی چیزهایی می پردازد تا آنچه را که باور می شود درست است تأیید کند. و همیشه چیزهایی را پیدا می کند که بر اساس این حقایق بنا شده اند. بدین طریق بر روی هر چیزی که مربوط به آن باورها باشد تمرکز خواهد کرد. و هر آنچه با آنها مطابقت ندارد را از حوزه ادراک ما حذف می کند. به طور معمول تمرکز بر روی این باورها و آنچه آنها را برای شما واقعی می کند ، خواهد بود.

باور

خود را از باور و افکار محدودکننده آزاد کنید

باورهای نامحدودی در ذهن همگی ما وجود دارند که نمیتوان تمام این باورها را شناسایی و تغییر داد برای همین آنچه در اصول ذهن ناخودآگاه مطرح است این است که ما با تغییر باور کاری نداریم .

این باورهای محدود کننده مانع از رسیدن به خواسته هایی که با آنها مطابقت ندارند میشوند . بنابراین زمانی که خواسته ای برایمان مطرح است و در واقع به دنبال زندگی جدید و ایده آل هستیم . باید شخصیت جدید و مطابق با آن خواسته را هم در خودمان ایجاد کنیم .برای ایجاد و شکل گیری این شخصیت جدید لازم است هر فکر و باوری که محدودمان میکند و مانع از این اتجلی خواسته میشود را کنار بگذاریم

تمرین 5 مرحله ای ساده که کاملاً برای آزادسازی باورهای محدود کننده کارساز است.

این فرایند هنگامی که به صورت مداوم تمرین شود، توانایی ایجاد تغییرات معجزه آسایی را دارد. برای به ظهور رساندن آنچه از زندگی می خواهید ، باید هرگونه باور محدود کننده ای که مانع شما می شود از بین برود تا ذهن به پشتیبانی از واقعیتی که مبتنی بر این موارد است ادامه ندهد. بدون حذف آگاهانه این نوع افکار و  باورها ، آنها به عنوان یک برنامه پیش فرض اجرا می شوند. به نوبه خود تجربیات ، افراد و اشیایی که به آن برنامه ها مربوط می شوند به طور پیوسته پیرامون ما را فرا میگیرد .

افکار و باورهای محدود کننده خود را شناسایی کنید

مرحله اول :افکار و باورهایی که شما را محدود میکنند بنویسید

باور و فکر

باورهای محدودکننده خود را نام ببرید – اولین قدم برای پاکسازی باورهای محدود کننده ای که جلوی به ظهور رساندن خواسته های شما را می گیرد شناسایی آنهاست. چند لحظه وقت بگذارید تا با خود کاملاً صادق باشید و باورهای محدود کننده ای را که می دانید دارید بنویسید. به عنوان مثال ، ممکن است با خود فکر کنید که دوست دارید پول ، آزادی و امنیت داشته باشید ، اما همچنین دارای یک باور محدود کننده هستید که می گوید: “اما این هرگز برای من اتفاق نخواهد افتاد.” وقتی به آنچه واقعاً می خواهید فکر میکنید، منتقد درونی درباره آن موارد به شما چه می گوید؟او چه دلیلی به شما می دهد که نمی توانید آنها را داشته باشید؟ این باورهای محدودکننده شماست که مانع از به وقوع پیوستن آن چیزها در زندگی حقیقی تان میشود.هنگامی که چندین باور محدود کننده در مورد به ظهور رساندن چیزهایی که میخواهید را شناسایی کردید ، به آنها یک نام دهید. به عنوان مثال ، ممکن است چنین باورهای محدود کننده ای را “باورهای ناتوانی” بنامید

  خود را از باور و افکار ذهنتان جدا تصور کنید

مرحله دوم : خود را از این باورهای محدود کننده جدا کنید. دریابید که این باورها شما نیستید ؛ آنها فقط نگرش ها و ذهنیت هایی هستند که وجود دارند.آنها یا به شما تعلق ندارند و یا باید بخشی از شما باشند. به سادگی از کلمات یا تصاویر استفاده کنید تا تصور کنید که آنها جدا از شخصیت وجودی شما است.به عنوان مثال ، اگر آنچه را که فکر می کردید باور محدود کننده شماست ،  “باورهای ناتوان کننده” نامیده اید ،

با خود بگویید “باورهای ناتوان کننده” هیچ ارتباطی با من و این شخصیتی که هستم ندارد. درست است که آنها باورهایی هستند ، اما از وجودِ من نیستند. من از آنها جدا هستم. ” برای کسانی که بیشتر بصری هستند ، خود و این باور را جدا از هم تصور کنید تا زمانی که این دو موجودیت که خود و آن باورها هستید را  غیر مرتبط ببینید.اصول ذهن ناخودآگاه مهمترین تاکیدی که دارد در این مورد هست که ما افکار و احساساتمان نیستیم بلکه فراتر از آنها و در واقع انرژی در کالبد فیزیکی هستیم.

  از افکار و باورهای خود که سعی داشتند در این مدت از شما محافظت کنند تشکر کنید

قدم سوم : هنگامی که توانستید خود را جدا از این باور ببینید ، از آن تشکر کنید که سعی در محافظت از شما دارد و به شما آرامش می بخشد. شما احتمالاً از کودکی این باور را گرفته اید و از آن برای محافظت از خود در برابر هرگونه ناراحتی که به آن مربوط باشد استفاده کرده اید. این باور محدود کننده اعتبار وجودی خود را بر اساس تمایل به کمک شما ایجاد کرده است. و این باورها  دلایل ناخودآگاه بسیاری را برای اثبات خوب بودنش به شما می آورد.

در روانشناسی ، این به عنوان “بهره ثانویه بیماری” شناخته می شود ، و این نوع باورها به طور کلی انگیزه های روانشناختی ناخودآگاه هستند. آنها هم بر تمرکز و هم بر رفتار تأثیر زیادی دارند ، حتی اگر این بدان معنا باشد که آنها ما را از آنچه می خواهیم باز دارند. بهره ثانویه می تواند به سادگیِ جلب توجه دیگران برای یک مشکل باشد ، یا اینکه دادن بهانه موجهی برای اقدام نکردن برای هدف خود میباشد. که اغلب تحت عنوان تعلل شناخته می شود. به عبارت دیگر ، آنها منافع دریافت شده توسط این باور محدود کننده هستند که فرد را از آنچه که میخواهد باز می دارد. برای عبور کامل از این باورهای محدود کننده ، باید بتوانید فایده ای که برای شما داشته اند درک کنید و از آنها بخاطر خدماتشان تشکر کنید.

قدم چهارم : باورهای محدود کننده خود را آزاد کنید. هنگامی که باورهایی را که مانع شما می شوند نام بردید ، خود را از آنها جدا کردید و از آنها بخاطر تلاش هایی که برای شما کرده اند قدردانی کردید ، می توانید آنها را رها کنید. اکنون می توانید دریابید که این باور زمانی دلیل خوبی برای حضور در زندگی شما داشته است. و شما احتمالاً اکنون تشخیص داده اید که به دلیل پیشرفت در شخصی که در حال حاضر هستید ، این دلیل مانع موفقیت شما می شود.بنابراین ، منطقی ترین مرحله برای به ظهور رساندن آنچه می خواهید این است که اجازه دهید این باور کاملاً از زندگی شما آزاد شود.

بهترین راه برای انجام این کار این است که اعلام کنید ، “من شما را به جهان بازمی گردانم تا بتوانید در قلمرو همه امکانات زندگی کنید” یا “من شما را به انرژی منبع بازمی گردانم تا بتوانید بهبود پیدا کنید و رشد کنید.” اگر باید خود و ذهن خود را بیشتر تحت تأثیر قرار دهید تا این باور در واقع آزاد می شود ، همه این دلایل را به آن بگویید که آن باورها در جایی که آن را ارسال می کنید ، شادتر خواهند بود. به این باور بگویید ، “شما عاشق اقامت در دنیای پرانرژی همه ی امکانات خواهید بود. از آنجا که شما می خواهید بسیار مفید باشید ، اکنون اجازه دارید روزهای خود را با تمام امکانات دیگر سپری کنید و به بهترین نسخه از خود تبدیل شوید. ” اگرچه این موضوع کمی عجیب به نظر می رسد ، اما گاهی مجبور می شویم کمی عجیب و غریب باشیم تا ذهن خود را مجبور به درک مطلب جدید کنیم.

زندگی جدید را بدون باور وافکار محدود کننده بوجود آورید

فدم پنجم :  تمام این فرایند را در یک جمله قرار دهید. هر وقت احساس کردید این باور محدود کننده سعی در کمک به شما دارد ، این جمله را بنویسید و برای خود بخوانید. به عنوان مثال ، “من باور به ناتوانی را آزاد می کنم. گرچه همیشه برای کمک به من آنجا بوده اید و به من خوب خدمت کرده اید ، اما از من جدا هستید و با کسی که اکنون هستم کاری ندارید.متشکرم که در مواقعی که به شما احتیاج داشتم به من کمک کردید ، اما من زندگی ام را همانطور بدون نیاز به شما  ادامه می دهم. من شما را به جهان بازمی گردانم تا بتوانید قلمرو همه احتمالات را اشغال کنید. شما در حال حاضر آزاد هستید و می توانید با باورهای دیگر در مکانی اقامت داشته باشید که مورد پذیرش و محبوبیت واقع شوید. من در حال حاضر آزاد هستم تا آن زندگی را که می خواهم انتخاب و خلق کنم. ”

این فرایند به شما کمک میکند تا به طور مثبت انواع باورهای که سد راه شما هستند را شناسایی و  مجددا معنایی که قبلا داشتند را قالب بندی کنید. وقتی می توانید ببینید که چگونه آنها همیشه برای کمک به شما هستند ، و تشخیص دهید که دیگر به آنها احتیاج ندارید ، می توانید با کمال مهربانی آنها را به روشی دوست داشتنی ، اما قاطع آزاد کنید. این به شما آزادی می دهد تا زندگی خود را عامدانه و بدون مسدودکننده هایی که ممکن است شما را عقب نگه داشته باشد ، خلق کنید. و اگرچه این اعتقادات محدود کننده نیتی برای کمک به شما در طول زندگی به همراه داشت ، اما می توانید لذت این دانش را پیدا کنید که آنچه واقعاً می خواهید فقط منتظر این است که به آن باور داشته باشید!

نتیجه گیری بر اساس اصول نسبت به تغییر باورها

و اما بعد از آنکه در مورد باورها فهمیدیم و اینکه چقدر ما را در رسیدن به خواسته ها محدود میکنند . باید به شما بگویم در اصول ذهن ناخودآگاه به جای اینکه انرژی و زمان خود را برای تغییر باورهای نامحدود صرف کنیم . ما با ایجاد افکار واحساسات جدید سعی در ایجاد شخصیت جدید و بر همین اساس باورهای جدید مینماییم . و به جای اینکه تمرکز خود را بر آنها متمرکز کنیم . تنها به عنوان مشاهده گر آنها را شناسایی کرده و سعی در ایجاد باورهای متناسب با خواسته های خود میکنیم. بدین صورت باورها و افکار گذشته خود به خود حذف خواهند شد. و این تفاوت اساسی اصول ذهن ناخودآگاه با دیگر مسیرهای موفقیت و قانون جذب است.

ترجمه و تطبیق مقاله های موفقت با اصول ذهن ناخودآگاه توسط استاد ابراهیم منصوری

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

عالیجناب ذهن
 

نا آشنایی با قوانین ذهن ریشه همه نارضایتی ها، محدودیت ها، فقر، اضطراب ها و ناهماهنگی هاست و آگاهی از « اصول لایتغیر ذهنی» کلید تحقق بزرگترین، جنون آمیزترین و بلندپروازانه ترین رویاهای شماست

مجوزها